واژة هویت یا (Identity) ریشه در زبان لاتین دارد و از ( Identitas ) که از ( Idem) ریشه » مشابه و یکسان « یعنی می گیرد. این واژه در یک معنا به ویژگی یکتایی و فردیت، یعنی تفاوت های اساسی که یک شخص را از همة کسان دیگر به واسطة هویت خودش متمایز می کند، اشاره دارد و در معنای دیگر به ویژگی همسانی که در آن اشخاص می توانند به هم پیوسته باشند و یا از طریق گروه یا مقولات براساس صور مشترک برجسته ای، نظیر ویژگی های قومی و . به دیگران بپیوندند، دلالت دارد.
هویت عبارت است از یک مفهوم سازمان یافته از خود که ارزشها، باورها و اهدافی که فرد بدان پایبند است، را در برمی گیرد. هویت به عنوان یک تئوری، یعنی اینکه هر فردی برای خود یک نظامی از ارزشها و اهداف و عقاید وضع کند و به آن پایبند باشد. هویت یک جنبه اساسی و درونی است که به کمک آن یک فرد با گذشته اش مرتبط شده و احساس تداوم و یکپارچگی در زندگی می کند. با توجه به نظریه ی روانی اجتماعی اریکسون، هویت به مثابه ی یک چارچوب مرجع -عمل می کند که فرد به منظور تفسیر تجارب شخصی و گفتگو درباره معنا، هدف و جهت گیری زندگی خود از آن استفاده می کند و کارکرد هویت را ایجاد هماهنگی میان تصور فرد از خودش به عنوان یک فرد بی نظیر و دارای ثبات و تصور دیگران خود را از طریق سازماندهی نگرش های فردی دیگران در قالب نگرش های سازمان » خویشتن « می داند. هر فرد هویت یا یافتة اجتماعی و یا گروهی شکل می دهد. به بیانی دیگر، تصویری که فرد از خود می سازد و احساسی که نسبت به خود پیدا می کند، بازتاب نگرشی است که دیگران از او دارند.
هویت هر شخصی وماً ذاتی آن شخص نیست، هویت نقشی نیست که از طرف جامعه به شخص تفویض شود. بلکه هویت فرایند معناسازی است که در طی زندگی روزمره و مکانیسم های آن ساخته می شود. هویت هرگز ثابت نیست، بلکه متطور و متحول یا دینامیک است (فرزانه یوسفی، نوشیروان خضری مقدم, 1395).
اینکه ما درباره خودمان چگونه می اندیشیم نه تنها بر انتخاب ها و رفتارهای ما اثر دارد، بلکه به عنوان نقطه مرجعی در خدمت درک ما از دیگران و تعامل ما با آن ها نیز است. اداراک های خویشتن ما می توانند برحسب تاکید آن ها بر خود شخص یا خود اجتماعی تغییر کنند که در نتیجه رفتار حاصله ماهیتاً درون گروهی یا بین گروهی می باشد. به عبارت دیگر اینکه مردم چگونه با ما رفتار می کنند و باور ما به اینکه در آینده با ما چگونه رفتار خواهند کرد، تلویحات مهمی برای چگونگی فکر کردن ما درباره خودمان دارد. ما دارای هویت های اجتماعی چندگانه هستیم که می توانند بسته به اینکه کدام هویت اجتماعی فعال سازی شود؛ تلویحات متفاوتی را برای رفتارهای ما داشته باشند. هویت اجتماعی در وسیعترین معنا، هر نوع رفتار یا نگرشی است که از طریق تجربه حال یا گذشته، از رفتار سایر مردم تأثیر پذیرفته باشد؛ یا اشاره به رفتاری است که به سوی سایر مردم جهتگیری شده باشد(خرمایی, 1385).
که باشم من؟ مرا از من خبر کن
چه معنی دارد «اندر خود سفر کن »
اگر کردی سؤال از من که من چیست
مرا از من خبر کن تا که من کیست
چو هست مطلق آمد در اشارت
به لفظ من کنند از وی عبارت
حقیقت کز تعین شد معین
تو او را در عبارت گفته ای من
من و تو عارض ذات وجودیم
مشبک های مشکات وجودیم
همه یک نوردان اشباح و ارواح
گه از آیینه پیدا گه زمصباح
تو گویی لفظ «من » در هر عبارت
به سوی روح می باشد اشارت
چو کردی پیشوای خود خرد را
نمی دانی ز جزو خویش خود را
زخط و همیی، های «هویت »
دو چشمی می شود در وقت رؤیت
یک از های «هویت » در گذشتن
دوم صحرای هستی در نوشتن
بحران هویت
بحران هویت واژه ای است که اریکسون آن را برای توصیف ناتوانی نوجوان در قبول نقشی که جامعه از او انتظار دارد به کار برده است. جدی ترین بحرانی که یک شخص با آن مواجه میشود، در خلال شکل گیری هویت رخ میدهد. این بحران، از آن رو جدی است که توفیق نیافتن در رویارویی با آن، پیامدهای بسیاری دارد. فرد در خلال مرحله شکل گیری هویت، احتمال دارد شدیدتر از هر زمان دیگر از نوعی سردرگمی و آشفتگی نقش ها یا همان چیزی که اریکسون گمگشتگی می نامد، رنج ببرد. این حالت، سبب میشود وی احساس کند منزوی، تهی، مضطرب و مردد شده است و نسبت به وفاداریهای خود ترجیحات غیر منطقی لحاظ میدهد.
بحران هویت هم میتواند فردی باشد و هم میتواند اجتماعی باشد. نظریه پردازان حوزه روانشناسی معمولاً به بحران هویت از منظر فرد توجه میکنند. اینکه چگونه یک فرد در تعارض با نقش هایی که به او واگذار میشود و توان پذیرش و اداره نقش را ندارند به بحران هویت کشیده میشود، را بررسی میکنند. لوسین پای نیز به بحث بحران هویت در اجتماع در جوامع در حال گذار توجه میکند. به نظر وی، آدمیان برای معنا بخشیدن به زندگی خویش به تبیین روابط خود با دیگران و با محیط طبیعی به چارچوب و قالبی ارزشی نیازمندند (جلال درخشه، رشید جعفر پور, 1388).
انواع هویت
هویت فردی
فرد به این چند سؤال پاسخ دهد که:
این من یا خویشتن کیست؟
چه نسبتی میان من و جهان برون وجود دارد؟
میان تن و روان من چه رابطه ای است؟
هویت خانوادگی
هرچند ارائه تعریفی دقیق از هویت خانوادگی نسبتا دشوار است ولی در یک عبارت کوتاه می توان گفت که منظور از این نوع هویت، «تعیین نسبت میان جوان و خانواده اوست و این که چه پیوندهایی میان آنان وجود دارد؟»
هویت ملی
یعنی این که فرد بداند در کشور خود چه جایگاه و مسؤولیت مدنی دارد و چه خدمت شایسته ای می تواند برای کشور و ملت خود انجام دهد . وحدت بین تمامی افراد یک ملت، بهترین زمینه ساز بروز «هویت ملی » است . زیرا ارزش ها، افتخارات و ویژگی های برجسته یک ملت زمانی تبلور می یابد که وحدت کامل بین اقشار و آحاد آن جامعه تحقق یابد .
هویت اجتماعی
هویت اجتماعی یعنی این که فرد نقش ها و وظایف اجتماعی خود را بشناسد و متقابلا انتظارات جامعه از خود را بداند . تحقق هویت اجتماعی در گرو تحقق تربیت جامع فرد است; یعنی شخص در همه ابعاد وجودی خود (فیزیکی، عاطفی، اجتماعی، ذهنی و اخلاقی)، دارای صفات و رفتارهای ارزشمندی باشد تا بتواند نقش خود را به طور مؤثر در جامعه ایفا کند .
هویت فرهنگی
هویت فرهنگی مهم ترین نوع هویت است . هم از لحاظ ساخت و محتوا و هم از لحاظ شرایط زمانی باید مورد توجه عمیق و جامع قرار گیرد; زیرا هویت فرهنگی به صورت جدی در تحقق سایر هویت ها نقش دارد . در واقع فرد به درستی باید فرهنگ خود را شناخته، درک کرده و وجوه امتیاز آن را نسبت به سایر فرهنگ ها بداند . همچنین قدردان آن باشد و در پرورش و اشاعه فرهنگ خود تلاش نماید .
هویت تمدنی
معرفت و آگاهی عمیق آدمی به تمدنی است که منسوب به آن می باشد . درک چنین هویتی به فرد این امکان را می دهد که احساس نماید در سرزمینی زندگی می کند که ریشه های فرهنگی آن تا اعماق تاریخ کشیده شده است و این احساس، تعلق و ارتباط به آن تمدن و در نتیجه شکل گیری «هویت تمدنی » می شود . احساس تعلق به یک تمدن به معنای وابستگی به تمامی مظاهر آن تمدن و از جمله مشاهیر، افتخارات، میراث ها و ارزش های آن می باشد .
منابع
جلال درخشه، رشید جعفر پور(1388)، مدیریت بحرانهای هویتی در ایران، فصلنامه خط اول
فرزانه یوسفی، نوشیروان خضری مقدم(1395)، هویت فردی و اجتماعی و عوامل موثر در بهسازی خود
فرهاد خرمایی(1385)، بررسی مدل علی ویژگی های شخصیتی، جهت گیری های انگیزشی و سبک های شناختی یادگیری
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/114/4647/35255/%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA
عصبانیت چیست؟ وقتی از چیزی خوشمان نمیآید عصبانی می شویم و بدین وسیله ناخشنودی خود را ابراز می کنیم. احساس نیتی در ما تولید انرژی می کند که در نتیجه ما را وا میدارد عملی را انجام دهیم که آن عمل می تواند منفی یا مثبت باشد، عصبانیت نتیجه کلافگی است. وقتی بر سر راه خودمان مانعی میبینیم دچار کلافگی میشویم. این کلافگی ما را عصبانی می کند و سعی میکنیم با انرژی حاصل از عصبانیت مانع را از سر راه خود برداریم. عصبانیت می تواند نتیجه خود محوری باشد، عصبانی می شویم چون میخواهیم حرف ما پذیرفته شود. موضوعی که عامل اکثر اختلافات میان زن و شوهرهاست. عصبانیت در بسیاری از موارد ریشه در سر خوردگی ها، محرومیتها و تنبیه و تهدیدهایی دارد که در دوران کودکی برای ما اتفاق افتاده است. کودک ادامه زندگی و امنیت خود را در والدین خود میبیند حتی اگر او را بیجا تنبیه و تهدید کنند، او مجبور است برای جلب محبت و حمایت آنان سکوت کند و این موضوع میتواند در درون او خشمی به وجود آورد که چاره ای جز سرکوب کردن آن ندارد. این چنین خشمی باعث ایجاد انرژی ای میشود که برای سالیان دراز در کودک ذخیره می گردد تا زمانی که بزرگ شده میتواند سر پای خود بایستد و این حس خشم عصبانیت را بر سر همسر، فرزندان همکاران خالی کند، بدون اینکه خود متوجه آن شود (نورس, 1386).
جنبه های مثبت عصبانیت:
علیرغم نحوه بروز عصبانیت آن چنان که دیده می شود ، این احساس در زندگی ما می تواند مفید باشد و در دستیابی به موارد ذیل به ما یاری رساند :
- برای نیل به اهداف ، کنترل موقعیت های اضطراری و حل مشکلات
- کمک به بروز استرس ها و فشارهای عصبی به شیوه ای صحیح
- صحبت با دیگران در خصوص احساسات خود
- برانگیختن تغییرات در جهت عدالت اجتماعی
جنبه های منفی عصبانیت
برخی مردم معتقدند عصبانیت همیشه منجر به طغیان می شود و در نتیجه ی انواع مختلف خشونت ، یا حتی آزار و اذیت به وجود می آید . افراد دیگر معتقدند از آنجا که بروز عصبانیت نامعقول است باید آن را پنهان کرد . بروز عصبانیت به این شیوه می تواند برای خود فرد ، سایر افراد یا برای مسائل مهم در زندگی وی ، منفی ، مخرب و زیان آور باشد. modares.ac.ir/uploads/Stu.SCHC.Oth.3.doc
نتایج عصبانیت
بسیاری از اوقات از یافتن علت کینه ورزی یا نفرت خود نسبت به دیگران عاجزیم. نمیدانیم چرا از شخصی متنفر میشویم و چگونه می توان از این تنفرآزاد شد. ریشه این کینه عصبانیتی است که در وجودمان به صورت مزمن نهفته است و تا عامل آن رفع نگردد این تنفر به جای خود باقی خواهد بود. تمسخر، ریشخند، انتقاد های طنز آلود و تحقیر، موضوعاتی اند که می توانند نتیجه عصبانیت باشند. وقتی که نمیتوانیم عمل کسی را به شکل دیگری تلافی کنیم، به تمسخر و انتقادات طنز آلود و . متوسل می شویم (نورس, 1386).
روش های کنترل عصبانیت
1. شناسایی یک روزنه و راه در رو احتمالی : اگر یک جا بنشینید و به چیزهایی که شما را عصبی می کنند فکر کنید، حتما دچار مشکل و عصبانیت های پی در پی خواهید شد. آیا رفتار های نامنظم فرزندانتان باعث ناراحتی شما می شود؟ خب، چیزهایی که باعث خونسردی آنها می شوند را بخرید تا سرشان را مشغول نگه دارید تا مزاحم شما نشوند و بی خود و بی جهت اعصاب خودتان را خورد نکنید. اگر شما عادلانه فکر نکنید، در واقع نتیجه بدتری شما را غافل گیر خواهد کرد. در صورت عصبانیت سعی کنید نفس عمیقی بکشید و از راه حل های منطقی برای رفع مشکلاتی که باعث عصبانیت شما میشوند استفاده کنید.
2. ببخشید و یا فراموش کنید: بخشش بزرگترین پادزهر برای رفع عصبانیت می باشد. اگر شما به عصبانیت اجازه بدهید که در شما نفوذ کند و به دیگر فکرهای منفی فکر کنید، در نهایت چیزی جز تلخی، خشم و بدبینی نصیبتان نخواهد شد.
3. تقویت مهارت گوش دادن: تقویت مهارت گوش دادن به نظر شما شاید یک راه حل بی رفت به نظر برسد اما اینگونه نیست، اگر باور نمی کنید مطالب ادامه را بخوانید تا باورتان شود.
وقتی که ما شنونده ایم، فورا ارتباطمان را با شخصی که در حال حرف زدن با ما است را برقرار می کنیم. نشان دادن اینکه شما به حرف های طرف مقابلتان صادقانه گوش می دهید می تواند موجب 3 چیز شود:1- نشان می دهد که شما مراقب هستید 2- نشان دهنده احترام به فکر و احساسات دیگران می باشد 3- باعث تقویت احساس همدلی می باشد.
4. آرام بودن را تمرین کنید: طبق گزارشات انجمن روانشناسان آمریکا،تکنیک هایی مانند نفس عمیق و تصاویر و صداهای آرام بخش، می توانند باعث آرام شدن شما شوند و اجازه عصبانیت و خشونت را به شما نمی دهند. همچنین این انجمن شیوه های خاصی را که به آرام شدن شما کمک می کنند را ارائه داد. 1- نفس عمیق از قفسه سینه 2- استفاده از کلماتی همچون آسان بگیر، راحت باش و من در کنترل آرامش هستم می توانند به آرام شدن شما کمک کنند. 3- استفاده از تصاویری که با تجسم آنها آرامش جذب بدنتان شود 4- گرایش به ورزش هایی مثل یوگا، تای چی و مدیتیشن
5. بازسازی شناخت ها و عادت های قبلی : افرادی که همیشه خشمگین می باشند و از شدت عصبانیت زیادی برخوردارند همیشه در حال قسم خوردن، ناسزا گفتن و. می باشند. همین کارها به خودی خود مشکل به حساب می آیند و آشکار است که در هنگام عصبانیت از خشونت های بیش از حد استفاده می کنند. بازسازی شناخت ها و عادت هایمان چیزی بیشتر از تغییر راهی که ما در آن قرار داریم نمی باشد. سعی کنید راه خودتان را تغییر دهید و منطقی ترین را برگزینید. namnak.com/کنترل-عصبانیت.p45162
منابع
نورس، محمد حسین، چرا عصبانی می شویم و راه های مقابله با ان چیست(1386)، نشریه ماهانه آموزشی-تربیتی
modares.ac.ir/uploads/Stu.SCHC.Oth.3.doc
. namnak.com/کنترل-عصبانیت.p45162
https://www.aparat.com/v/Yn01K
درباره این سایت